خواب نویسی دوباره

ساخت وبلاگ

ایستاده بودم در ابتدای خودم و آنسوتر دخترکی بود که نگاهم نمی کرد. که چشم هایش را از نگاهم پنهان کرده بود که دلش نمی خواست حرف بزند. ایستاده بودم در ابتدای خودم خشمگین و آزرده. دلتنگ و بیقرار و هزار راه رفته راه به جایی نمی برد. نه من دست خودم را می گرفتم نه نمی شد رها کنم این نبودن های ناتمام را. در ابتدای خودم بودم و کسی در من جاده‌ای می خواست برای رسیدن. آنسوتر معبدی بود بود و کتیبه ای "خودت را بشناس!" داستان تکراری بود و من باورم بر این بود که این مسیر نقشه‌ای ندارد. روزهای نیامده اما، لم داده بودند در تقویم، شبیه خنجر ماه نیمه‌ای در گلوی تاریک شب مانده. میخواستم اجاقی روشن کنم و بر گردن سرمازده روزهایم شالی از جنس خرد ببافم. باید میدانستم آن اکثیر چیست باید می فهمیدم آن نیرویی که مرا پیش می بَرد و سرشار از امید و بیم می کند چیست. خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:28

هوای رفتن داری، بی بهانه برو_ خاطره ها را بیدار نکن _نه حرفی بزننه حرفی بخواه دورشو همچو دور شدن ابری از آسمان پنجرهمریم تاراسی خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب میگذرد تقدیم به خیام:   دخترهای تهران همه تنهایند غمگین "غم دنیاست اگه بره و ترکت کنه هیچکس هم نباشه که درکت کنه غم دنیاست... " پشت تمام چراغ ه خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

 

داستان عشق من به باد یک داستان قدیمی است

_نگرانم نباش برای روزهایی که نیستی_

موهای خرمایی ام را بافته ام
دست به دست باد
قدم می زنیم
 آرامم
درست مثل آرامش شکوفه های کوچک و سفید رز
زیر اولین برف سنگین زمستان

مریم تاراسی

خواب نویسی دوباره...
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

      بابا گفت: آماده شو بریم. من برای رفتن با بابا همیشه آماده بودم. شلوار مخمل کبریتی قرمزم را پوشیدم و رفتیم. کلاس اول را تمام کرده بودم و می توانستم نوشته­های روی دیوار را بخوانم. یکی داشت با اسپر خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

دنبال خانه می‌گشتیم. خیابان نواب با آن ساختمان‌های سیمانی بلند قد علم کرده بود جلوی چشم‌هایم که از دود و آفتاب ظهر تهران می‌سوخت. ماه رمضان بود و شهر در رخوت بعدازظهرهای گرم خودش فرو‌ رفته بود. فکر زن خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

دلواپس انگشت‌هایم هستم

_وقتی که تیر می کشند_

تابستان بوی مارلبروی همسایه را

نخ به نخ صدف و سنگ و مروارید را

پاک نمی شود؛

با شیشه پاکن‌هایی که

از برگ‌های پهن و کهنه‌ی برگ انجیری

_ یک چیزهایی برای همیشه می‌ماند._

رنگ چشم‌های تو

نخ می‌دهد

عطر سمج شنل‌د‌ بلو

وقتی گریه می‌کنی

وقتی می‌خندی.

 

شعر از: مریم تاراسی

شهریور1397

 

خواب نویسی دوباره...
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:17

خواب دیدم باید از یک کوه بالا برم. اسم کوه قره داغ بود. در کودکی‌هایم بارها از این کوه بالا رفته بودم و از آن بالا به تماشای دشت پر از لاله نشسته بودم. توی خواب تنها بودم. سردم بود. از دوردست ها صدای نی می آمد. من خوابم می آمد. باید زودتر به قله می‌رسیدم. کفشام پاشنه بلند بود. پاهام درد می کرد. داشتم سُر می‌خوردم. دست می‌گرفتم به علف ها، علف ها لیز بودند. دا خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت: 13:01

خواب دیدم زنگ مدرسه خورده و انگار جشنی ناتمام مانده و بچه‌ها دویده‌اند و رفته‌اند. سالن طولانی مدرسه پوشیده از لباس‌ها و خوراکی‌های نیم‌خورده و خاکستری و سیاه بود. چندنفری هم دستبند طلایشان را جاگذاشته بودند و رفته بودند.من آنجا چه‌کار می‌کردم نمی‌دانم. نه در جشن بودم نه قرار بود باشم. انگار من همان لحظه رسیده بودم. پس از زوال جشن و پراکندگی بچه‌ها و میهمان‌ خواب نویسی دوباره...ادامه مطلب
ما را در سایت خواب نویسی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisee بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت: 13:01